جناب آقای دکتر احمدی نژاد! سلام.
عکسهایی که از جشن دیروز با حضور شما منتشر شد، بهانه خوبی شد تا ناگفته هایی را که در این حدود چهار سال مجال طرحش فراهم نشده بود را بیرون بریزیم و خیلی خودمانی با شما، با رئیسجمهوری که انتخابش کردیم تا آرمانهای حضرت روحالله را زنده کند و سربازی بی ادعا و توقع باشد برای رهبر انقلاب، سخن بگوییم.
دکترجان!
خنده های مکرر شما و همراهانتان در جشنی به بهانه استقبال از نوروز و با هدف اعطای نشان فرهنگ به یار و همنشین این سال های شما سوژه ای وسوسه انگیز برای عکاسان رسانه های خبری بود، سوژه ای که بلافاصله به عکس های پرتعداد در رسانه های مختلف مبدل شد.
ما نیز این خنده ها را دیدیم و یقین کردیم که این خنده ها نه به عدالت طلبی کار دارد، نه ربطی به مبارزه با الیگارشی قدرت وثروت و نه ربطی گفتمان سوم تیر. این خندهها به غفلت و میل ماندن به قدرت بیشتر شباهت دارد تا عدالت طلبی.
بخند دکتر، بخند... بخند اما بدان آنچه مبنای سوم تیر بود و گفتمانش را شکل میداد، قاموس امام بود که در دوران هاشمی و خاتمی به محاق رفت و این سوم تیر بود که آنرا احیا کرد. در آن قاموس، خرجهای میلیاردی برای دعوت از رقصندگان رنگارنگ و آنگاه ردیف کردن هیات دولت برای تماشای هنرنمایی آنها و قهقهه مستانه سردادن، ارزش که نبود هیچ، لکه ننگ بود.
وقتی مردمی که در گذشته با یک سیلی صورتشان را تا مدتها سرخ نگه میداشتند، این روزها و شبهای منتهی به همان نوروزی که تو و محبوبت به استقبالش رفتهاید، باید با چند و یا چندین سیلی صورت آبروداری را سرخ نگهدارند، نمیتوانیم به خود بقبولانیم که انسانی عدالتطلب و با درد و غصه محرومین، مهمترین دغدغهاش استقبال از نوروز و نصب نشان فرهنگ به نمایندگی از ملت ایران! بر سینه محبوب باشد.
دکترجان!
خوش رقصی رقصندگان در برابر رئیسجمهوری اسلامی ایران به اسم زنده کردن آداب و رسوم ایرانی و بزرگداشت ملت ایران و فرهنگ تاریخی آنان، پیشکش شما و مرد بهاری همیشه همراهتان. لطف کنید به فکر درد و نیاز واقعی امروز مردم باشید. به جای جشن نوروز و وقت گذرانی در آن، جلسه تنظیم بازار تشکیل بدهید. به جای جشن درخت زندگی و کف و سوت زدن برا چند بازیگر، ستاد مبارزه با فساد تشکیل بدهید و شخصا بر آن نظارت کنید. به جای اشک ریختن برای اهدای نشان به اسفندیار مشایی، به میان مردم بروید و از مشکلات امروز آنها باخبر شوید. به جای برگزاری همایشهای میلیاردی در جزیره کیش و دعوت از خوانندگان پاپ، بر سر سفره مردم بروید و از اوضاع و احوال معیشت آنان کسب اطلاع کنید، دل ما برای آن رئیس جمهور مردمی، ساده زیست و دلسوز برای محرومان که شب و روزش را سفر به این روستا و آن منطقه محروم یکی کرده بود، تنگ شده است، رئیس جمهوری که دیگر آنگونه نیست و این روزها اولویتش استقبال از نوروز و کاشت درخت صلح و همایش جوانان در کیش وقشم است.
بغض کردن و اشک ریختن برای اهدای نشان درجه یک فرهنگ به فردی که هر کاری کرده باشد، انصافا جز اهدای وامهای چند ده میلیونی به بازیگران برای برگزاری نمایشگاهها و گالریهای سطح پایین، هیچ فعالیتی در عرصه فرهنگ و هنر این مملکت و این سرزمین و مردمان این کشور نداشته است، با کدام دلیل و حجت شرعی و عقلی صورت میگیرد؟ برگزاری مراسم میلیاردی برای تقدیر از فردی که در خوشبینانهترین حالت یک مدیر اجرایی در کشور است مانند هزاران مدیر دیگر، آن هم در این اوضاع اقتصادی که مردم از خودشان نجابت به خرج میدهند و برای ایستادگی بر پای آرمانهایشان، هزینه تحریم و فشارهای اقتصادی را به جان میخرند، کجای گفتمان عدالت قرار میگیرد؟ کجاست آن احمدینژادی که روی زیلوی یک کلبه روستایی مینشست و برای وضعیت نامناسب زندگی مردم اشک میریخت؟
چه اتفاقی افتاده که محمود احمدینژاد که زمانی به دنبال رسیدگی به وضعیت بهداشتی در فلان روستای دورافتاده در دورترین مناطق محروم ایران بود، اکنون به جایی رسیده که برای بقا در قدرت، دست به دامان فلان دخترک بازیگر و فلان پیرمرد ملیگرا شده است؟ اشک ریختن برای محرومیت ملت بزرگوار ایران کجا و اشک ریختن برای اسفندیار مشایی در یک مراسم تشریفاتی پرهزینه کجا؟ واقعا این، همان احمدینژاد است؟
آقای رئیسجمهور!
اینها نشانه است؛ نشانه از اینکه شما و اولویتهایتان عوض شدهاید. اولویت شما چیز دیگری شده است، این را از تعطیلی سفرهای نیم بند استانیتان در این اواخر هم میشد فهمید، از کت و شلوار ترو تمیزی که جای کاپشن دوست داشتنی احمدینژاد را گرفت و از حضور هفتگی در جشنهای هنرمندان و خوانندگان و رقصندگان. تو عوض شدهای!؟ نمی دانیم، اما این را خوب می دانیم که احمدی نژاد جشن های اینچنینی، احمدی نژاد سوم تیر نیست، احمدی نژاد امروز، نسبتی با گفتمانی که در سوم تیر خودش آنرا احیا کرد ندارد.
نمی دانیم عوض شده ای یا نه، اما این را خوب میدانیم که این قهقهه پر از غفلت، قهقهای از سر درد و عدالت طلبی نیست؛ قهقهای است با طعم تلاش برای بقا در قدرت، آنهم به هر قیمت... منبع رجا نیوز
نویسنده » صابر . ساعت 7:43 عصر روز دوشنبه 91 اسفند 21